چگونه مديريت كنيد كه آنها شما را بهعنوان عضو جديد بپذيرند و خلاصه از كتابهايي كه خوانده بوديد براي اينكه همسر موفقي شويد تا نصيحتهاي مادر و پدرتان همگي به شما ياد ميداد كه چگونه بايد عروس يا داماد خوبي باشيد. حالا بعد از ازدواج، خودتان با خانواده همسرتان مشكلي نداريد اما همسرتان با خانواده شما مشكل دارد. اين موقعيتي است كه شايد چندان در موردش فكر نكرده بوديد. نگران نباشيد و بدانيد زوجهاي موفق همانهايي هستند كه در موقعيتهاي پيشبينينشده، ميتوانند كشتي زندگي مشترك را مديريت كنند تا به ساحل آرامش برسد.
- قانون طلايي گفتوگو
خانواده شما صد در صد خوشبختيتان را ميخواهند و اگر حرفي ميزنند يا كاري ميكنند كه باعث دلخوري ميشود و روابط بين شما و همسرتان را به هم ميزند، نيتشان خير است. اين را شما ميدانيد و حس ميكنيد اما همسرتان بهعنوان فردي كه تازه به اين خانواده ملحق شده و توقع محبت و احترام صرف را دارد و از طرفي با عينك خانواده همسر به اين موضوع نگاه ميكند، ممكن است نفهمد و نداند. مهم است كه بدون موضعگيري تند و برخورد، بهگونهاي كه اين احساس را در همسرتان ايجاد نكند كه شما ميخواهيد از خانوادهتان دفاع كنيد، در گفتوگوهايي دونفره و در فضايي آرام درخصوص علت نارضايتي او از خانوادهتان را پرسوجو كنيد. وقتي انتقادي ميكند يا دليلي ميآورد بهجاي آنكه همان موقع جواب دهيد و ناراحت شويد، فكر كنيد. بهتر است در جلسات مختلف دادههاي او را جمعآوري كنيد. شايد زماني كه اين پازل كامل چيده شود، احساس همسرتان را بهتر درك كنيد. شما براي حل اين مشكل نياز داريد تا صحبتها را بشنويد. خوب است كه اين كار را با خانوادهتان هم انجام دهيد. اگر مشكلي پيش ميآيد يا رفتار نامناسبي ميبينيد، علتش را جايي كه همسرتان حضور ندارد جستوجو كنيد. منتها مراقب باشيد مواردي را مطرح كنيد كه خودتان هم شاهد ماجرا بودهايد؛ مثلا بگوييد چرا آنروز كه به خانهتان آمديم به همسرم گفتيد كه از وقتي ازدواج كردهام به شما سر نميزنم، من كه هر هفته اين كار را ميكنم و او هم نهتنها مخالفتي ندارد بلكه مرا تشويق ميكند. لحنتان با احترام و خوب باشد و بهدنبال دليل بگرديد نه متهمكردن. اگر موضوعي را مطرح كنيد كه خودتان حضور نداشتهايد، خانواده متوجه نقل قول همسرتان و احساس منفي او ميشوند كه اين به روند مثبتشدن روابط لطمه ميزند.
- وقتي نياز به كمك داريد
ميتوانيد نزد مشاور برويد؛ شما و همسرتان هر دو باهم. اگر او مخالفت ميكند، با توجه به اينكه همه حرفهاي او را شنيدهايد، خودتان به تنهايي هم ميتوانيد از خدمات يك مشاور كمك بگيريد. البته مراقب باشيد كه تنهايي به قاضي نرويد و فقط مشورت بگيريد. حرفهاي همسرتان را بگوييد يا خودش بگويد و از طرفي شما هم بهعنوان يك فرد سوم كه وقايع را ديده است مسائل را از ديد خودتان شرح دهيد، البته بدون اينكه دختر يا پسر آن خانواده بودن تأثيري در نحوه بيانتان بگذارد. قرار نيست مشاور بگويد كه حق با مادرتان است يا همسرتان. قرار است مشكل حل شود؛ پس هراندازه كه صداقت بيشتري به خرج دهيد، موفقتر خواهيد بود. شما به 2جهت براي مشاوره ميرويد؛ يكي اينكه همسرتان بداند چگونه رفتار كند و ديگر اينكه شما بدانيد چگونه با خانوادهتان رفتار كنيد كه دلخوريهاي كمتري در دوطرف ايجاد شود.
- من متعلق به همه شما هستم
استقلال پيداكردن و تشكيل يك زندگي جداگانه چيزي است كه گاهي براي خانوادهها ايجاد ترس ميكند. آنها فكر ميكنند فرزندي را كه با اين همه زحمت و سختي بزرگ كردهاند، از دست خواهند داد و نفر سومي كه آمده است را مقصر ميدانند. براي همين ممكن است رفتارشان با فرد تازه وارد (عروس يا داماد) خوب نباشد. البته خانوادههاي زيادي هم هستند كه با نفر سوم رفتار خوب و محبتآميزي دارند اما آنقدر تماس تلفني با فرزندشان دارند و ريز موضوعات روابطشان را ميپرسند (مانند اينكه ناهار چي خوردي؟ ديشب كجا مهماني رفتي؟) و آنقدر توقع سرزدن و رفتوآمد دارند كه عروس يا داماد جديد خسته ميشود. اين اتفاق در اوايل ازدواج كه خلوت دونفره جذابيت بيشتري دارد، ممكن است بيشتر باعث ناراحتي شود.
شما با توجه به اينكه خانوادهتان جزو كدام دسته هستند، وظايف متفاوتي داريد. اگر متوجه شديد كه به همسرتان بيتوجهي و بيحرمتي ميشود، بايد با زباني خوش و با سياست اين نكته را مطرح كنيد و از آنها بخواهيد كه او را مانند شما بپذيرند. بهتر است در نبود همسرتان از خوبيهايش و از محبتي كه نسبت به خانوادهتان دارد، صحبت كنيد. كمي اغراق در اين موضوع مشكلي ايجاد نميكند. اما اگر مشكل، سرزدنها و توقعهاي زياد و تماسهاي مكرر است ميتوانيد با همسرتان گفتوگو كنيد و برايش شرح دهيد كه خانوادهتان چه شرايطي دارند؛ مثلا اگر مادرتان تنهاست و پدر در قيد حيات نيست يا اگر خواهرتان از كودكي به شما خيلي وابسته بوده و يا هر چيز ديگري كه فكر ميكنيد باعث ميشود تا شما بيشتر با خانواده در تماس باشيد را بگوييد و از او بخواهيد همراه و در كنارتان باشد. مانند يك مشكل، مسئله را طرح كنيد و از همسرتان بخواهيد تا در حل كردن موضوع به شما كمك كند. هر دو طرف اين قضيه اگر احساس كنند جايگاهشان نزد شما محفوظ است رفتار بهتري نشان ميدهند. مثلا اگر مادرتان از رفتار خاصي از شوهر شما خوشاش نميآيد وقتي بداند او شوهر خوبي براي شماست و مادر زنش را هم خيلي دوست دارد، ممكن است آن رفتار را نديده بگيرد؛ يا اگر خانم شما از اينكه روزهاي تعطيل بايد به پدر و مادر شما سر بزند، راضي نباشد اما اگر در روزهاي ديگر اين را جبران كنيد، شب قبل از روزهاي تعطيل دوتايي به تفريح برويد و يا به خانواده او هم توجه كنيد، راحتتر اين موضوع را بپذيرد.
- دوستداشتن بدون شرط هر دوطرف
تمام گفتوگوها و تلاشهايي كه بهعنوان راهكار مطرح شد، نبايد جنبه اجبار بهخود بگيرد. اگر همسرتان احساس مثبتي ندارد و بهدنبال آن نميخواهد ارتباط زيادي برقرار كند، طوري رفتار كنيد كه خانوادهتان متوجه نشود اما او را آزاد بگذاريد. فرصت دهيد تا فكر كند و نتيجه گفتوگوها و مشاورهها را به مرور زمان در رفتار و احساس او ببينيد. حواستانباشد كه مديريت شما در اين موضوع حرف اول را ميزند. بايد احساس هر دوطرف را درك كنيد و زماني كه هر كدام حرفي ميزنند، در موضع مخالف قرار نگيريد اما بحث را آنطور كه ميخواهيد هدايت كنيد. نگذاريد اختلاف همسرتان با خانواده شما بر رابطه دو نفرهتان تأثير بگذارد. هر چه شما روابط عاطفيتري داشته باشيد، چرايي تحمل مشكلات براي شريك زندگيتان عميقتر ميشود. او وقتي ببيند صرفنظر از حاشيههاي زندگي مشتركتان او را دوست داريد و برايتان مهم است، زودتر نسبت به خانوادهتان احساس بهتري پيدا ميكند البته به شرطي كه او بفهمد همانطور كه برايتان مهم است، خانوادهتان هم جايگاه ويژهاي نزد شما دارند.
نظر شما